هشت
ثور فاجعه
ننگین تاریخ
آرین
خیبر
اینک
بیست سال از
سبوتاژ مشی
انساندوستانه
مصالحه ملی ،
ناکامی پلان
صلح پنج فقره
یی سازمان ملل
متحد ،
اضمحلال
اردوی
آزادیبخش ملی
و سقوط جمهوری
افغانستان ،
که بمیان آمدن
حاکمیت
باندیتزم و
تحقق توطیه
بزرگ ملی و ضد
وطنی تا سرحد
فروپاشی میهن
و به گفته
معروف ( تحقیر
یک ملت ) را در
قبال داشت ،
یکبار دیگر ،
کتاب آن روز های
دشوار و
حادثات
هولناک و
جنایات بی
نظیر تاریخ را
ورق میزنیم .
درست
بیست سال قبل
از امروز جنایتکاران
جهادی ، در یک
زدوبند از قبل
طراحی شده
مطابق به
سناریوی مثلث
شوم ( ایران ،
روسیه ،
فرانسه ) در
تفاهم کلی با
اسلام آباد ،
با عناصر
خیانت و ستون
های پنجم شان
در دولت
جمهوری
افغانستان
پروسه صلح پنج
فقره یی
سازمان ملل
متحد را که (
برای حل بحران
افغانستان ،
ختم جنگ و
برادر کشی و
تسلیم حاکمیت
دولتی به یک
شورای
غیرجانبدار ،
و متشکل از
افراد آگاه و
بیطرف که بر
اصل ایجاد
افغانستان
نوین ، متکی
بر برگزاری
انتخابات
آزاد و
دموکراتیک
مبتنی بر
خواست و
ادراده ملت
مظلوم و
رنجدیده
افغانستان ،
بدون مداخله
کشور های
ذیدخل در قضیه
، تحت سرپرستی
سازمان ملل
متحد تاکید
داشتند ) را در
آستانه تطبیق
، سبوتاژ ،
عقیم و ناکام
ساخته با براه
اندازی
کودتای
خونینی مطابق
تقسیم اوقات
از قبل پلان
شده قدرت های
افغان دشمن (
تهران ، مسکو
، پاریس ) وارد
شهر کابل شدند
.
ورودیکه
صفحه دیگری از
کشمکش ها ،
دریدن ها ، به
آتش کشیدن ها
، ولی با
ابعاد گسترده
و خطرناک آن
باز گردیده ،
میهن یکبار
دیگر در محراق
خون و آتش ،
لانه حاکمیت
های
باندیتستی و
به تعقیب آن
جولای
تروریزم بین
المللی گشت .
درین شکی نیست
که جنایت
کاران درون
خانواده گی
حاکمیت
جمهوری
افغانستان ( سیاست
بازان ) خود
فروش و میهن
فروش که باری
سوار بر شانه
های
بیگاناگان ،
چون شاه شجاع
ها میهن را در
بست در معامله
به اصطلاح
انترناسیونالیستی
به اجانب
تسلیم و باعث
اشغال نظامی
کشور آزاد و
مستقل ، از
طرف قوای سرخ
شدند ، و باری
هم با سبوتاژ
و عقیم ساختن
پلان صلح ملل
متحد به قیمت
استقلال و
تمامیت ارضی
میهن ، ننگین
ترین معاملات
و جور آمد ها
را با
همسایگان حریص
و کمپنی های
خون آشام
استخباراتی
براه
انداختند ، نه
تنها که در
توطیه بزرگ
علیه
افغانستان
سهم بارز خود
را ادا کرده
اند ، بلکه
مجریان اصلی
تراژیدی سه
دهه خونین نیز
به حساب میآید
. آری ... همین ها
بودند که
بخاطر اطفای شهوات
قدرت طلبی و
رسیدن به تاج
و تخت میهن
رابه ویرانه
مبدل ، و راه
راه برای مداخله
مسلحانه یی
مستقیم
آنانیکه ( از
مدت ها قبل
نسبت به
افغانستان
آزاد ، مستقل
و قوی نیات نیک
نداشتند و
برای اشغال
میهن لحظه
شماری
میکردند )
هموار و باعث
بدنامی یک
نهضت
ترقیخواه ،
دموکراتیک و
وطنپرست شدند
. ولی ... حال که
بیست سال از
آن روز های
دشوار و خونین
میگذرد ، جنایتکاران
درنده صفت
تاریخ میهن ما
، آنانیکه بخاطر
اعاده نظام
های فاشستیک ،
ترویج سیاست
های هژمونی و
تحکیم حاکمیت
های
باندیتستی ،
جوی های کابل (
قلب پرتپش
مادر وطن ) را با
خون صد ها
هزار هموطن
بیگناه ما را
رنگین ساخته ،
شهر تاریخی ما
را به گورستان
تاریخ و مرکز
لکه دار ساختن
، دامن پاک ،
معصومترین
خانواده ها
مبدل کردند ،
و در تمام
دسایس هستی برانداز
و ضد ملی تحت
حمایه سازان
های دهشت افگن
فعالانه شرکت
داشتند ، به
تجلیل پرشکوه
از آن پرداخته
، عنوان جشن
هشت ثور و پیروزی
ملت مجاهد را
بدان می بندند
.
نه
ومه خبر پرده می
لږ غوندی چی
جیګه کړه
ندی
د ویلو هغه څه
چی ما لیدلی
دی
زه
یی په ویلو او
لیدلو ګنهکار
شومه
نور
یی په کولو او
عمل باندی
ښاغلی دی
جنایت
های هولناک ،
در زد و بند
های اپراتیفی
ضد ملی و ضد
مردمی ، ( قتل
کشتار و ذبح
نمودن افراد و
اشخاص بیگناه
، به شیوه قرن
بیستم ) به آتش
کشیدن و ویران
نمودن و از
میان برداشتن
هستی مادی و
معنوی میهن و
سقوط افغانستان
در پرتگاه
انسان ستیزی و
تمدن ستیزی ،
و سرانجام محو
تمام
افتخارات ملی و
تاریخی میهن
در اقیانوس
بدبختی تاریخ
به محکومیت به
عذاب و فنای
آن ، پیامد
های این جشن !!!
پیروزیست که
آهنگ تجزیه
حتمی
افغانستان را
رقصیدن گرفته
بود .
این
جنایت آفتابی
که توسط
درندگان
فرعون صفت و
جباران کینه
توز بشریت ،
علیه منافع
ملی ، تمامیت
ارضی ، استقلال
و آزادی و
سرانجام
هویت ملی وطن
صورت گرفت ،
نه تنها که از
دید مجریان
حقوق بشری و (
حاکمان زمین
خدا ) به دور
مانده ، بلکه
به اصطلاح
کاروان
دموکراسی
امروزی (
کارشناسان
مسایل سیاسی )
نیز از حقایق
طفره رفته و
بدان کلمه کاذب
( جنگ های
تحمیلی ) را
عنوان میدهند
. و چقدر مضحک
است و ریشخند
زا ... جبر تاریخ
و بازگشت
دوباره چرخ
زمان ...
بلی
...
در
نخستین ساعات
ورود دستجات
جهادی به شهر
ها ، آثار قتل
، غارت ، چور و
چپاول ، تجاوز
، کشمکش ها ،
هرج و مرج ها و
به آتش کشیدن
و از میان برداشتن
هر آنچه
موجودیت
فزیکی داشت ، با
براه انداختن
ملیون ها فیر
مرمی سلاح های
سبک و سنگین
به عنوان (
شادیانه
پیروزی )
آشکار گشت .
گردن
بریدن ها ، به
راکت پراندن
ها ، غرغره کردن
ها ، چشم
کشیدن ها ،
گوش و بینی
بریدن ها ،
زنده نمودن
انسانها ، کباب
کردن های
انسان های
زنده و سالم
در داش های
خشت پزی ،
سوختاندن
دسته جمعی
افراد بیگناه
شامل ( زنها و
اطفال ) در
کانتینر های
سربسته ، سینه
بریدن خانم ها
، سنگسار کردن
ها ، تکاندن
میخ های مختلف
النوع بنابر
سلیقه و خواست
قوماندان
صاحبان بر فرق
افراد ،
خوراندن جبری
تیزاب و مواد
فاضله انسان
به اسیران
جنگی به زور
کلاشینکوف ،
برق دادن ها ،
قتل افراد بیگناه
، مظلوم و
بیچاره
بمنظور نشان
زنی از بالای
قله های کوه و
نقاط مرتفع و
سنگر های حاکم
بر مناطق ،
زنده به گور
کردن ها ،
دوشق کردن ها
بواسطه دو
عراده موتر ،
ترتیب
نمایشات رقص
مرده و وضع
حمل زنان در
پوسته ها و
قرار گاه های
تنظیمی ، و صد
ها موارد و
اشکال دیگر
همه و همه (
جنایات
اشویتزگونه )
به عنوان
مصروفیت
روزانه
صاحبان
کلاشینکوف
های خونچکان و
پیامد پیروزی
حاکمیت
باندیتزم است
. آری در چنین
یک جو پرتنش
که دیگر هیچج
آثاری از تمدن
انسانی باقی
نمی ماند ،
دیوانگان
تازه به قدرت
رسیده در
چندین موارد
محافل علنی
ازدواج با
پسران برهنه
صورت را در
رقابت و هم
چشمی میان
یکدیگر براه
می اندازند .
فاتحین کاذب در
حالیکه قصاوت
و بیرحمی از
چار گوشه شهر
ها بیداد
میکرد ، به
ایجاد وزارت
ها ، صدارت ها
، امارت ها و
مراکز
گوناگون قدرت
در کوچه ها ،
پس کوچه ها ،
مناطق و نواحی
مختلف شهر ها
به جان یکدیگر
افتاده و با
صدور فتوی جهاد
علیه یکدیگر(1) (
میهن عزیز را
با دامن زدن
اختلافات
سمتی ، زبانی
، اتنیکی ،
مذهبی و ... در منجلاب
پر از تیغه
های زهر آگین
غوطه ور ساخته
که تراژیدی
کشمکش های
جناحی ، سمتی
، زبانی و
ملیتی
تاهنوز هم
گلوی هر افغان
وطنپرست را بی
رحمانه می
فشارد . این
تضاد های ذات
البینی میان
معامله گران
سیاسی که از طرف
بادارن
بیرونی ، در
رقابت های
منطقوی بروز
کرده بود ، با
ابعاد خیلی ها
گندیده و بدبو
، هزاران
هموطن بیگناه
شامل اقوام
مختلف باهم برادر
کشور را طی
نبرد های
خونین و بی
سابقه
بدون
هیچگونه
وابستگی
سیاسی ، عقیدتی
و
ایدیالوژیکی
به جرم هزاره
بودن ، تاجک
بودن ، پشتون
بودن ، ازبک
بودن ... شعیه و
سنی بودن ...
بشکل بسیار
فجیع و رقت
بار آن به
شهادت رسانده
که اجساد زیادتر
از این
مقتولین در
تمام حصص کشور
مخصوصا" در
شهر کابل تا
همین حالا
مفقودالاثر
است . برندگان
مسابقات سکر ،
لونا ،
اوراگان ... به
چور و تاراج ،
غارت و دزدی هر
آنچه عنوان
ماده فزیکی
بدان اطلاق
میشد ، تحت
عنوان ( غنیمت ...
پیداو پناه و
وند )
پرداختند.
پس
وند زدن از
موتر های شخصی
گرفته تا فرش
ها ، قالین ها
، ویدیو و تلویزیون
ها ، یخچال ها
، بادپکه ها و
کولر ها ، قندیل
ها ، الماری
ها ، تمام
لوازم و وسایل
رفاه و زنده
گی ، تا که
نوبت به گروپ
ها سوچ ها ،
ساکت ها ... به
ترتیب
مرکز گرمی ها
، کمود ها ، دستشوی
ها ، و بعد از
ختم همه
دروازه ها و
کلکین ها ،
سقف منازل و
عمارات ، تا
خشت و سنگ و
چوب ... تاراج و
غارت شد .
تمام
اموال بیت
المال و
دارایی های
عامه ، وزارت
ها ،
پوهنتون ها ،
موزیم ها ،
مکاتب و
کودکستان ها ،
شفاخانه ها ،
بانک ها ، کتابخانه
ها ، ادارات و
دوایر دولتی ،
موسسات و نهاد
های بین
المللی ،
مراکز تورید
برق ، سیلوها
، هوتل ها ،
مغازه های
دولتی و تصدی
های تعاوانی ،
حتی باغ وحش
در ظرف چند
روز خالی و
متروک گشت .
تمام اسلحه
خفیف و سقیل ،
وسایط زرهی ،
طیاره ها ،
لاش های تانک
ها و زره پوش
های قوای مسلح
کشور تا حدود
امکان به صورت
زنده و یاهم
به شکل
آهنپاره به
پاکستان
منتقل و به
قیمت بسیار
نازل فروخته
شد . دزدان مال و
نان مردم ده
فروند طیاره ملکی
و نظامی را به
عنوان غنیمت
بنام خود قید
کرده و آنرا
به همسایگان
بفروش
رساندند ... غارتگران
تاریخ حتی
شمششیر احمد
شاه ابدالی ،
تفنگچه وزیر
محمد اکبر خان
، و بدتر و
شرمنده تر و
ننگین تر از
همه چادر
ملالی قهرمان
معرکه میوند
را از موزیم
ملی ربوده و
به جنرال بابر
پاکستانی و امثال
آنها تحفه
کردند .
جنگسالاران
تروریست و قصی
القلب به این
هم بسنده
نکردند ، سیاف
سردسته
جنایتکاران خاک
کابل را نجس
خوانده توضیح
نمود : خاک
پایتخت کشور
به توبره کشیده
شود تا عمق
پنج متر و
بعدا" خاک پاک
که حلال باشد
، جاگزین آن
گردد و روی آن
شهر جدیدی ،
مطابق به نقشه
و ستایل وهابی
های سعودی
اعمار گردد ...
پس کابل باید
ویران و به
آتش کشیده
میشد . و چنان
هم کردند . از
چهار گوشه فیر
سکرها ، لونا
ها ، اوراگان
ها ، توپ ...
مشروعیت خود
را حاصل کرد و
تا که
توانستند ، ویران
کردند ، به
آتش کشیدند و
به مخروبه بدل
کردند . تاکه
توانستند
کشتند ،
دریدند ، و
خون ریختند ...
روزگار محشر
کابل زمانیکه
جنازه های پاک
، معصوم و
بیچاره
همشهریان با
دیانت کابل ما
طعمه سگ های
ولگرد و درنده
میشد ... تا ابد
لاابد فراموش
هیچ انسان (
خواه قلب مانند
سگ داشته باشد
) نخواهد شد .
وحشی صفتان
جبار بخاطر
تفنن و
ساعتیری با
شرط بستنن بر
سریک قطعی
سگرت
بیگناهان را
از سنگر های
حاکم بر مناطق
مسکونی نشانه
گرفته و به
حیات شان
خاتمه میداند
.
بلی
... پاسبانان
غارتگر (
آنانیکه بم
های دستی را
دیوانه وار
چون ( قیدک مو )
بر سر می
نهادند ) (2) برای
حفظ و نگهداشت
یک شبش کثیف ،
چی بلا های که
بر سر مدرمان
مظلوم کشور
نیاوردند .
فاتحین کاذب و
مجریان جشن
مضحک پیروزی ،
آنانکیه دامن
پاک خواهران و
مادران کابل
را در بازار
های پاکستان
به فروختن
گرفته بودند ،
آنانیکه به
جرم توطیه
علیه ( دولت نو
بنیاد اسلامی
!!! ) حکم اعدام صادر
میکنند ،
آنانیکه تحت
حمایه قانون و
بنام اسلام ،
خدا و
قرآن به کریح
ترین جنایات ،
بزرگترین
خیانت ها و
خونچکان ترین
کشتن ها دست
می یازند . به
یاد داشته
باشند که
دستان توانای
محاکمه تاریخ
یخن چرکین و
لکه دار شان
را خواهد درید
. زرا یان مردم
اند که تاریخ
مینویسند و در
کلتور قضاوت و
محاکمه در تاریخ
، فرهنگ
معافیت بصورت
قطعی جای
ندارد.
زیرنوشت
ها :
1
آنها هیچ نوع
پروگرام و
برنامه
اقتصادی و اجتماعی
برای مردم
افغانستان
ندارند . هریک
از آنان بخاطر
بهره گیری از خون
و مال و جان
مردم تا دیروز
با شوروی
اعلان جهاد
داده بودند ،
بعدا" با دولت
افغانستان اعلان
جهاد کردند ،
اکنون دیده
میشود که میان
خود نیز اعلان
جهاد میدهند ...
رییس جمهور
قهرمان
افغانستان
شهید
دکتورنجیب
الله
2
جانیان بدنام
و آدمکش ، بم
های دستی را
بر مو های
کثیف شان در
نقاط مرکزی
افغانستان می
بستند و قرار
شهادت مردم از
لابلای
مو های کثیف
شان شبش مردار
را کشیده به
مردم بی دفاع
به شکل امانت
می گذاشتند . و
در برگشت
دوباره بعد از
چند روز آن را
طلب ، و در صورت
عدم تحویلی
زنده و سالم
شبش کثیف ، یا
ملیون ها افغانی
جریمه و یاهم
در صورت عدم
توانمندی به
پرداخت جریمه
، مردمان
مظلوم و
بیچاره را به
گلوله می
بستند .